کوروش در منابع تاریخی
نام کوروش در منابع مختلف به صورتهای گوناگونی ذکر شدهاست. در سنگنبشتههای هخامنشی که به خط و زبان پارسی باستان نگاشته شدهاند، بصورت «کورو» یا «کوروش» (به پارسی باستان: ) و در صیغه? مضافالیه «کورائوش» خوانده میشد. در نسخه? عیلامی سنگنبشتهها «کوراش» و در متون اکدی «کورِش» نوشته شدهاست. این نام در تورات بصورت «کورُش» و «کورِش» ضبط شده و در زبان یونانی آن را «کورُس» میگفتهاند که همین نام با اندکی اختلاف در اروپا «سایروس» یا «سیروس» خوانده میشود. از مورخین سدههای اسلامی، ابوالفرج بن عبری در کتاب مختصر الدول و ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه نام این شاه را «کورُش»، مسعودی در مروج الذهب «کورُس»، طبری در تاریخ الرسل و الملوک و ابن اثیر در تاریخ کامل «کِیرُش» و حمزه اصفهانی نیز در تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا «کوروش» نوشتهاند.
نام کورش Kurosh از ریشه ایرانی و آریائی (هندواروپایی) Kur پدید آمده است که در حالت مصدری به معنای «تولد یافتن»، «پا به عرصه زندگی نهادن» و در حالت اسمی به معنای «فرزند، کودک، نوزاد، جوان، قهرمان» و غیره است(←پروفسور آبایف، «شرحی در پیرامون واژهشناسی نامهای خاص ایرانی»، بررسیهای تاریخی، ترجمه? عنایتالله رضا (تهران)، ش. 71. مرداد و شهریور 1356). گرچه گفته شده که معنی آن ممکن است به معنی "بچه، نوجوان، جوان" باشد محتمل تر است که به معنی "تحقیر کننده دشمن از مباحثه کلامی"باشد. تفسیر هممعنی بودن کوروش با "خورشید" در منابع باستانی غلط است.
مهمترین منابع کلاسیک برای زندگانی کوروش، هرودوت، گزنفون و کتزیاس است. مهمترین منابع شرقی، رویدادنامه معروف نبونئید، شاه کلدانی است که از کوروش شکست خورد و گزارش خود کوروش، استوانه کوروش است
نام کوروش در منابع مختلف به صورتهای گوناگونی ذکر شدهاست. در سنگنبشتههای هخامنشی که به خط و زبان پارسی باستان نگاشته شدهاند، بصورت «کورو» یا «کوروش» (به پارسی باستان: ) و در صیغه? مضافٌالیه «کورائوش» خوانده میشد. در نسخه? عیلامی سنگنبشتهها «کوراش» و در متون اکدی «کورِش» نوشته شدهاست. این نام در تورات بصورت «کورُش» و «کورِش» ضبط شده و در زبان یونانی آن را «کورُس» میگفتهاند که همین نام با اندکی اختلاف در اروپا «سایروس» یا «سیروس» خوانده میشود. از مورخین سدههای اسلامی، ابوالفرج بن عبری در کتاب مختصر الدول و ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه عن القرون الخالیه نام این شاه را «کورُش»، مسعودی در مروجالذهب و معادنالجوهر «کورُس»، طبری در تاریخ الرسل و الملوک و ابن اثیر در تاریخ کامل «کِیرُش» و حمزه اصفهانی نیز در تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا «کوروش» نوشتهاند.
کهنترین دیدگاهها درباره? معنی نام کوروش را در آثار کتزیاس، پلوتارک و استرابو میتوان یافت که هیچ پایه? علمی ندارند، ولی از لحاظ قدمت شایان توجه است.[15] کتزیاس و پلوتارک، نام کوروش را بهمعنی «خورشید» دانستهاند. بهروایت کتزیاس (پرسیکا، بند 49)، پس از پادشاهی داریوش دوم، همسرش «پسر دیگری برایش آورد و او را کوروش بهمعنی خورشید نامید». پلوتارک (ذیل «اردشیر»، فصل 1، بند 2) نیز درباره? کوروش، پسر دوم داریوش دوم، چنین مینویسد: «کوروش نامش را از کوروش قدیم گرفت که، چنانکه میگویند، از خورشید نام گرفت؛ زیرا Κ?ρος واژهای پارسی برای «خورشید» است. واژه? «خورشید» در فارسی باستان باید -hvar* بوده باشد، از ایرانی آغازین xvar*؛ که قابل مقایسه با -hvar در اوستایی و svar در سانسکریت است.[16] از سوی دیگر، در روایت استرابو (کتاب 15، فصل 3، بند 6)، نام کوروش بزرگ در آغاز «آگراداتس» بود و «کوروش» نامی است که او پس از پادشاهی و با الهام از نام رود «کُر» در جنوب پاسارگاد بر خود نهاد. سستی این نظر از آنجا روشن است که پیش از کوروش بزرگ، پدربزرگش نیز به همین نام خوانده میشد.
طی سالهای اخیر، افرادی بدون آگاهی به تکنیک زبانشناسی، اقدام به ریشهسازی نام کوروش کردهاند، که رضایی باغ بیدی تعدادی از آنان را ذکر کردهاست
به معنی «قوچ».
به معنی «دورنگر، آیندهنگر».
به معنی «چوپان/شبان».
واژهای مادی و ترکیبی از «کور» (پسر) و «اوش» (روشنایی) به معنی «پسر روشنایی».
واژهای کردی و ترکیبی از «کور» (پسر) و «رش» (سیاه) به معنی «پسر سیاه»(در اینجا «سیاه» نشان بزرگی و احترام است.).
ترکیبی از «کور» (پسر) و «روش» (خورشید) به معنی «پسر خورشید».
ترکیبی از واژه مادی kora-* (پسر) و واژه اوستایی aša- (راستی) به معنی «پسر راستی».
در اصل «خوروش» بوده بهمعنی «شبیه خورشید»
مرتبط با واژه? یونانی κ?ρτ?ς بهمعنی «سرور، سالار»
مرتبط با واژه? یونانی κ?ρτ?ς بهمعنی «خمیده، مجعد» بهمعنی «مجعدموی، کسی که موی مجعد دارد»
بعضی از دانشمندان بهدنبال ریشهشناسی نام کوروش بودند که رضایی باغ بیدی بهطور خلاصه ذکر کردهاست
.: Weblog Themes By Pichak :.